عکس تو بر عکس تو مدام در آغوش من است … . . تاریکی این خانه مرا میبیند و من این خانه را بی تو همیشه تاریک میبینم … . . دلم مثل دیواری می مونه که هنوز ایستاده ، با آجرهایی که تک تکشون شِکَستَن … . . پشت این بغض ، بیدی لرزان نشسته که خیال میکرد با این “یادها” نمیلرزد … . . دل شکسته را بند هم که بزنی ، بی فایده است ؛ هر کاری بکنی باز هم غم و غصه از ترک هایش چکه می کند ! . . پشیمان اند کفش هایم که این همه راه را ؛ راه آمدند با نیامدن هایت … . . شیشه های شکسته تعویض می شوند … پل های شکسته ، تعمیر … آدم های شکسته ، فراموش !!! . . چشم گذاشتم و تو رفتی ، اما تا همیشه شمردن شرط بازی نبود … . . موی سپید ، نمی پوشانمت تا به بخت سیاهم ، همه معتقد شوند …
. . هر شب ماه ، سرِ آفتاب را زیرِ ابر میکند و من هر شب ، سرم را زیرِ آوار نبودنت … . . با هر نفس بغضی را فرو میدهم ، این روزها گلو دردی گرفته ام که یادگاری توست … . . دیگر صاف راه نمیروم ! مهم نیست بگویند : سالم نیستم ، مهم این است تو میدانی غم نبودنت کمرم را خم کرده … . . می گویند : ساده می نویسی … از من می خواهند به نوشته هایم شاخ و برگ دهم … آنها گناهی ندارند ، نمی دانند که دیگر کار ما از شاخ و برگ گذشته است ! مهم ریشه بود که تیشه خورد … . . همه لحظه ها بی تو خاموش شده اند … چراغی روشن کن ، من از بی تو بودن میترسم ! . . آنقدر سرگرمِ “اوقات فراغت” بودم که فکری به حال “روزهای فراقت” نکردم … . . عشق این روزها شباهت زیادی به آدامس داره : اول شیرین ، بعد دوست داشتی ، سپس تکراری و خسته کننده و در آخر دور انداختنی … . . به پولت نناز ، خدا رو چه دیدی ؟ شاید یه روز درد قیمت پیدا کرد و من شدم مولتی میلیاردر شدم … . . میان آن همه الف و ب و مشق دبستان … آنچه در زندگی واقعیت داشت ، خط فاصله بود … . . هنوز هم مثل انشاهای دوران دبستان با نتیجه گیری مشکل دارم … “چرا رفتی ؟” . . برای قرصهایم لالایی می خوانم تا به خواب روند و فراموش نکنند که خواب آورند نه یاد آور … . . کاش سرخپوستی بودم تا رد شاخه های شکسته را می گرفتم و تو را پیدا می کردم … حالا سالهاست همه چیز شکسته و من ، روز به روز بیشتر گمت می کنم ! . . به راستی اگر گوشه این اتاق نبود ، من آواره بودم ! . . درد مرا شمعی می فهمد که برای دیدن یک چیزِ دیگر آتشش میزنند … . . گاهی گذشتن از یکی خیلی سخته ، یه چیزی مثل جون کندن … مثل مردن ! “بیتا فیروزکوهی” . . درد دارد وقتی تنها پیروزیت در زندگی ، جداییت باشد … . . وقتی که اشک هایم بی اختیار سرازیر میشوند و دلم میگیرد ، هیچ چیز مانند تکیه دادن به شانه های تو آرامم نمیکند … . . سوختم همچون شمع ! کسی اما قصه سوختنم را نشنید … . . اینکه مرتب خودتو به دیگری یادآوری کنی تا فراموش نشی ، عجیب غم انگیزه ! . . در سرمای وجودم دلم عجیب هوای گرمای دستانت را کرده است … . . همیشه برایم سوال است : اگر قرار بود روزی او را نبینم ، چرا خدا خواست که دوستش داشته باشم ؟ . . از وقتی رفته ای یادت را برمیدارم و شانه میزنم روزهای نبودنت را ، تا گم شود این همه پریشانی حتی برای لحظه ای … . . تقصیر تو نیست ، حتما اشتباه از متصدی آرزوها بوده که تو نصیب دیگری شدی … . . فکر تخریب من نباش ! به آخر که رسیدی دست تکان بده ، خودم فرو می ریزم … . . گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم که دلم می خواهد قبل از خواب ، ساعت را روی “هیچوقت” کوک کنم … . . فرض کن به عکاس بگویم تارهای سپید را سیاه کند و چین و چروک ها را ماستمالی و حتی از آن خنده ها که دوست داری برایم بکارد ! ولی باز هم از نگاهم پیداست چقدر به نبودنت خیره مانده ام … . . جاده نگاهم تا دور دست ها خالیست … بگو کجا ایستاده ای ؟
براي شنيدن صدايي که دوستش مي داري،همين لحظه هم بسيار دير است. افسوسخواهي خورد.... زماني که از آن سوي سيم ها کسي بي احساس مي گويد: برقراري ارتباط با مشترک مورد نظرمقدور نمي باشد.
یک روز که باران می بارد . یک روز که چتـرمان دو نفره شــده . یک روز که همه جا حـسابی خـیـس اسـت . یــک روز که گــونـه هایــت ، از سرما سرخ ِ سرخ . . . . آرام تر از هر چـه تصـورش را کنی آهــستـه . . . می بوسمت . . !
نه !!! اصلا هم اینطور نیست! من اصلا دلتنگ تو نیستم! . و حتی فکر می کنم همین دیروز بوده که با هم بوده ایم! اصلا هم در نبود تو... هیچی، بی خیال... به آن کلاغ خبر چینت بگو از این به بعد چشم های کورش را بیشتر باز کند! تا وقتی خواست گزارش اشک های مرا بکند، پیاز توی دستم را هم گزارش کند!! آهان راستی! نگفتم! از وقتی تو نیستی، دست و دلم خیلی به کار می رود!! مامان هم تعجب کرده! کمکش میکنم! گردگیری می کنم، جارو می کشم!! اصلا به خاطر همین هست که زود خسته می شوم و شبها و شبها هیچی، بی خیال... گفتم یک وقت فکر نکنی برای آنکه در این دوری تو زودتر روزها و شبها را سر کنم، همش می خوابم!!
تازه یک نشاط خاصی هم یافته ام! هر کی به من می رسد، نیش تا منتهی الیه ام را که باز می بیند، می گوید خوشحالی ها!! خوش به حالت!! می گویم خیلی! تا چشمان شورت از جا درآید!
می دانی؟ این مسیر همیشگی را که تنهایی طی می کنم می روم می آیم، این باد و باران لطیف را که حس می کنم همچین فِرِش می شوم کلا !!! اصلا فکر نکنی یاد تو و خاطراتمان میفتم ها !! اصلا! اتفاقا خوشحال هم هستم تنهایی خیلی خوش می گذرد! آن هم توی خیابان به آن بلندی، تازه باران هم بیاید . . . وای ! چه شود!!! . این تلفن را هم کلا کشیده ام! می دانی نه این که انتظار دیوانه ام کند ها! هی نیست همه زنگ می زنند، وقتشان را ندارم!! گوشی ام هم اگر کنارم گذاشته ام، منتظر هیچ کس نیستم! این ساعتش را با گرینویچ تنظیم کرده ام،، خوشم می آید هی نگاهش کنم ببینم ساعت چند است!! به هر حال تو اصلا مگر فضولی؟! تو فقط بدان اینجا دیگر کسی . دلتنگ تو نیست! به یاد تو نیست! منتظر تو نیست! . این ها را بدان اما عاقل باش! کسی که من می شناختم هر خزئبلاتی را باور نمی کرد!!!
آره تو عاقل بودی که منو رها کردی...
برچسب:,
|
بعضى وقتا ميگم وقتمونو واسه چه كِسايى گذاشتيم حيف اون همه محبت حيف اون همه مهربونى!!
برچسب:,
|
درباره من
انسانی هستــم ...که بدنبال انسانیتــم، 5 سال در ابتدایی .. 3 سال در راهنمایی و 4 سال در دبیــرستان.................... هر چه بزرگتــر شدم،انسانیــت کوچکتــر میشــود و این برایم دردناک است ...بیاییــد انسانیت را پیــدا کنیم و فرزندانمان که معلوم نیست چه قــرار است به سرشان بیاید بگوییـــم ....................::: انسان باش !! حتی اگر تو را انســان نخواندند ....
hesamgolzar55@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
,,, زير سايه ي
عشق تو ,,, و آدرس
amoohesam.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.